محمد امینی هستم، یک جویای حقیقت که در سن ۲۷ سالگی، در پی کشف و فهم عمیقتر از معنویت و ایمان، سفری درونی را آغاز کردم. تحقیقاتم را با جستجوی دیانتهای مختلف شروع کردم، و این کنجکاوی مرا به کلیساهای مسیحی در تهران و به خصوص کلیسای واقع در میدان هفت تیر کشاند. اما، به دلیل محدودیتهای موجود، رویکردم را تغییر دادم و در فضای مجازی به جستجوی گستردهتری پرداختم.
زمانی که خواهرم، که در آلمان زندگی میکرد، از قصد من مطلع شد، مرا با آیین بهایی آشنا کرد. این آشنایی اولیه باعث شد که علاقهمند به یادگیری بیشتر درباره این دیانت نوین و ریشهدار از ایران شوم. ارتباطی که با یک بهایی برقرار کردم، درهایی از معرفت و فهم را به رویم گشود و مرا به درون جلسات و نشستهای آموزشی بهایی کشاند.
اما، سفر معنوی من به سادگی پیش نرفت. یک اقدام شجاعانه برای ضبط ناعدالتی علیه یک دستفروش، مرا با پلیس درگیر و ناگزیر به ترک ایران کرد. در آلمان، در حالی که با مشکلات جدید و دوری از عزیزان روبرو شدم، تلاش کردم تا با پشت سر گذاشتن کلاسهای آموزشی بهایی، ایمان و مسیر زندگیام را دوباره پیدا کنم. اما، تنهایی و فشارهای زندگی در بیگانگی، مرا به مسیری سخت و تاریک کشاند، و در نهایت، به اعتیاد و درگیریهای قانونی منجر شد.
با این حال، این دوران سخت، زمینهساز تحولی عمیق در من شد. سه سال درمان و تراپی بلندمدت، مرا به خودشناسی و تقویت ایمان رهنمون ساخت. اکنون، با دیدی نو و ایمانی بازسازی شده، به مسیر معنوی خود بازگشتهام و در آیین بهایی به عنوان خدمتگزاری مشغولم که همواره در پی وحدت و صلح میان بشریت است.
داستان من، داستان مبارزه با سختیها، پذیرش تغییر و پیگیری مسیر شخصی خود در جستجوی معنویت و حقیقت است. از این رو، من با دلی باز و ایمانی مجدد، به جامعه و اطرافیانم خدمت میکنم، در حالی که مسیر زندگیام را با امید و تعهد به بهبود دنبال میکنم.